نوشته شده توسط : safa
جزوه جغرافیای سیاسی

تاریخ ایجاد 18/11/2017 12:00:00 ق.ظ    تعدادبرگ: 159 برگ ورد   قیمت: 3000 تومان   حجم فایل: 957 kb  تعدادمشاهده  3  


جزوه جغرافیای سیاسی 
 
 
بخشی از مطلب
 جزوات خلاصه منابع آمادگی آزمون کارشناسی ارشد رشته جغرافیا به طور کامل به همراه مجموعه تست ها با پاسخ های تشریحی با فرمت ورد که در 159صفحه تهیه شده است 
 
فصل اول: مبانی جغرافیای سیاسی
 
معرفي، ماهيت و قلمرو جغرافياي سياسي: 
كمك جغرافيدانان سياسي به علوم اجتماعي، علوم سياسي و روابط بين‌الملل به دو طريق مي‌باشد. يكي با بررسي تاثيرات عوامل متغير فضايي نظير مكان، موقعيت، چهره زمين، فرهنگ و شيوه‌هاي فرهنگي ادراك و تصميم گيري بر استقرار حكومت‌ها و روابط بين آنها و ديگري با بررسي نحوه اثر گذاري عوامل سياسي نظير قدرت، قلمروخواهي، ترس و درگيري بر محيط زيست و چشم انداز جغرافيايي.
پیشینه مطالعات در زمینه جغرافیای سیاسی
پيشينه مطالعات در زمينه جغرافياي سياسي و ظهور جغرافياي سياسي به صورت يك شاخه منسجم جغرافياي انساني از پديده‌هاي قرن بيستم است. در ميان متقدمان، ارسطو به ويژه به شكل دهي يك "حكومت ايده ئال" ريشه اي عميق براي برخي مفاهيم جغرافياي سياسي به وجود آورد. وي معتقد بود كه در يك كشور مستقل ايده ئال و نمونه نسبت بين جمعيت و وسعت قلمرو و كيفيت آنها مهم است. وي درباره تركيب ارتش و نيروي دريايي، چگونگي مرزها و ساير عوامل بحث كرده، در تمام اين بحث‌ها به ماهيت محيط فيزيكي به ويژه آب و هوا به عنوان يك عامل تعيين كننده اشاره دارد.
استرابو نيز مانند ارسطو با تمايلات شديد ملي گرايانه خود بر اين باور بود كه ميهن او(يونان) بهترين آب و هوا و در نتيجه بهترين شيوه حكومتي را دارد. در قرون وسطي علم و دانشوري در اروپا تحت الشعاع مذهب قرار گرفت، در حالي كه در جهان اسلام جغرافيا در بين بازرگانان، مورخان، جهان گردان و فيلسوفان مسلمان رواج يافت. ابن خلدون در نظريه معروف خود درباره قبيله و شهر (دو واحد سياسي قدرتمند زمان) ارائه داد و به نقش محيط طبيعي اين واحدها به عنوان عاملي تعيين كننده اشاره كرد. در نظريه ابن خلدون در مرحله پنجم از رشد و بلوغ و انقراض حكومت‌ها عامل اسراف و تبذير باعث انحطاط و اضمحلال حكومت مي‌شود. در اواخر قرن نوزدهم " كارل ریتر " در برلين نظريه رشد حكومت را مشابه آنچه ابن خلدون در پنج قرن پيش از آن ارائه كرده بود، مطرح كرد.
دوره جديد تحول در جغرافياي سياسي با فردريك راتزل آلماني آغاز مي‌شود. راتزل به دليل ارائه مفاهيم متدولوژي جديد در جغرافياي سياسي، پدر اين دانش شناخته شده است. كتاب جغرافياي سياسي راتزل نخستين كتابي است كه به رشته تحرير درآمده است. راتزل تحت تاثير داروينيسم، دو عامل وسعت و موقعيت جغرافيايي را مهم مي‌داند و وسعت هر كشوري را نشانه قدرت حكومت مي‌داند و به اعتقاد وي مردم يك كشور بايد از نيازهاي فضايي خود آگاه باشند و در تاسيس آن بكوشند. وي در رابطه با عامل موقعيت مي‌گويد كه موقعيت يك كشور در مجاورت يك حكومت قوي يا ضعيف اهميت راهبردي دارد. او از اين بحث نتيجه مي‌گرفت كه در كشمكش بر سر قدرت، حكومت‌هاي بزرگ پيروز شده، كشورهاي كوچك را ضميمه خاك خود مي‌كنند.
روشن است كه اين ديدگاه راتزل با ايجاد انگيزه امپرياليستي، دولت مردان را به تشكيل امپراتوري تشويق مي‌كرده است. اهميت نظريه راتزل بايد بيشتر از نظر تحركي كه در انديشه ساير جغرافيدانان و سياستمداران به وجود آورد، توجه كرد. راتزل از جهتي ديگر بنيانگذار ژئوپوليتيك نيز محسوب مي‌شود اما امروزه بسياري از نظريات راتزل در مورد رابطه وسعت و قدرت رد شده است.
همگام با رشد ژئوپوليتيك، دوره تمركز در زمينه مطالعه واحدهاي متشكل سياسي به ويژه در سطح كشور آغاز مي‌شود و اغلب جغرافي دانان برجسته قرن بيستم شهرت خود را مديون مطالعه در اين زمينه مي‌داند مثلا " بومن " به مطالعه مسائل عملي جغرافياي سياسي كشوري، منطقه اي و جهاني پرداخت " ویتلسي " با اتخاذ يك رهيافت تاريخي، چگونگي پيدايش و موجوديت حكومت‌ها را مطمح نظر قرار مي‌دهد و سرانجام " هارتشورن " و " جونز " با ارائه دو نظريه پايه در جغرافياي سياسي شهرت يافتند؛ نظريه هارتشورن به بررسي كاركرد حكومت و نظريه جونز به ميدان متحد معروف است. در نيمه اول دهه پنجاه هارتشورن اولين تعريف منسجم از جغرافياي سياسي را چنين ارايه داد:
" جغرافياي سياسي، تفاوت‌ها و تشابهات سياسي مناطق را در ارتباط با ساير تفاوت‌ها و تشابهات جغرافيايي آنها بررسي مي‌كند." از اوايل دهه هفتاد در پي ظهور ديدگاه فضايي و توجه جغرافيدانان به " چگونگي سازمان يابي فضايي فعاليت‌هاي انسان " جغرافيدانان سياسي نيز به بررسي چگونگي سازمان يابي سياسي فضا پرداختند و از اين زمان، جغرافياي سياسي حياتي دوباره يافت.
در اين ديدگاه به چند مورد توجه خاص مي‌شود:
1. مكاني بودن فعاليت انسان در فضا 
2. فعاليت انسان در فضا كانون گراست 
3. كنش متقابل فضايي، محصول ويژگي‌هاي متفاوت مكان هاست. دو عامل آخر تحت تاثير عامل فاصله قرار دارد هر چه فاصله بين دو مكان كمتر باشد تشابهات بين آن‌ها بيشتر بود. بنابراين در ارتباط با يكديگر بيشتر تشويق مي‌شوند. فاصله كاركردي طبق نظر ادوارد اولمن كه آن را براي اولين بار عنوان كرد، "هم تكميلي" نامیده می شود. منظور از اصل هم تكميلي اين است كه دو مكان در تهيه محصولات و عرضه و تقاضاي كالا و نيز نيازمندي‌ها، مكمل يكديگر باشند كه در اين صورت آن‌ها براي ارتباط با يكديگر انگيزه بهتري دارند. مشخصه‌هاي مكاني و الگوهاي كنش انسان در فضا هر كدام زيربناي اشكال مختلف سازمان فضايي انسان را تشكيل مي‌دهد.
در جغرافيا اصطلاح " ناحيه شكلي يا يكنواخت " از مشخصه مكاني و اصطلاح " ناحيه كاركردي " يا ناحيه اي كه در حوزه عملكرد يك مكان گره اي قرار دارد، از الگوهاي كنش انسان در فضا، گرفته شده است. سازمان سياسي فضا در واقع يك فضاي سازمان يافته انسانی است كه هدف آن ايفاي نقش‌هاي سياسي است. هدف‌هاي سياسي را در سه عرصه عمده كاركردي می توان خلاصه كرد:
1. كنترل و نظارت بر توزيع، تخصيص و مالكيت منابع كمياب مانند زمين، پول و قدرت (توانايي براي تصميم گيريهاي مقتدرانه). به طور كلي مي‌توان اين نقش را هماهنگ كننده و اداري ناميد كه هدف آن تامين نيازهاي جامعه به عنوان يك واحد است.
2. حفظ نظم و تحميل آمريت و اقتدار؛ در اين عرصه حل كشمكش‌هاي درون و برون جامعه مورد نظر است. 
3. مشروعيت دادن به آمريت و اقتدار با يكپارچه سازي اجتماعي؛ در اين عرصه، تاكيد بر ايجاد و حفظ نهاد‌ها و الگوهاي رفتاري است كه موجب انسجام و وحدت گروهي مي‌شود. در واقع به بيان ديگر نقش‌هاي سياسي در اصل شامل سه فرايند اساسي اند: مسابقه، تقابل و همكاري. 
به طور كلي چنين مي‌توان نتيجه گرفت: 
1. سازمان سياسي فضا تا حدودي منعكس كننده نظم اجتماعي و سياسي درون جامعه است كه از طريق نقش اصلي آن يعني برقراري كنش متقابل ميان واحدهاي شكل يافته حاصل شده است. 
2. هدف عمده سازمان سياسي فضا ايجاد و حفظ انسجام و وحدت درون جامعه از طريق اداره و كنترل فرايندهاي مسابقه، تقابل و همكاري است كه به طور فضايي عمل مي‌كنند.
 
حكومت‌هاي سرزميني و نقشه سياسي جهان: 
تعريف حكومت سرزميني:
 حكومت سرزميني به ساخت قدرتي اشاره دارد كه در سرزميني معين بر مردماني معين تسلط پايدار داشته باشد. كاركرد اصلي حكومت از نظر داخلي، برقراري نظم و امنيت و از نظر خارجي، پاسداري از تماميت ارضي و تلاش براي حفظ پيشبرد منافع يكايك شهروندان خويش است. از نيمه دوم قرن بيستم با شروع روند جهاني شدن سازمان‌هاي فراملي (آ.سه.آن) و فوق ملي (سازمان ملل متحد) و سازمان‌هاي غير دولتي (شركت‌هاي چند مليتي) نيز همراه با حكومت‌هاي سرزميني در نظام بين‌الملل نقش آفريني مي‌كنند. 
با توجه به تعريف فوق مي‌توان از سه ديدگاه جغرافيايي، حقوقي و سياسي بررسي كرد.
بعد جغرافيايي:
 از بعد جغرافيايي حكومت نهادي است سرزميني كه بدون آن حكومت وجود خارجي ندارد و تماميت ارضي آن يك مفهوم شناخته شده بين‌المللی است. در واقع، سرزمين بايد با مرزهاي قانوني و به رسميت شناخته شده بين‌المللي محدود شده باشد. تا به صورت قلمرو حكومت درآيد. قلمرو نيز شامل عرصه‌هايي از خاك و آب و جو فراز آنهاست و در عمق نيز هر قلمرو به شكل گوه مخروطي تا مركز زمين امتداد مي‌يابد، حكومت‌ها بر قلمرو خود حاكميت دارند قلمرو و حاكميت، لازم و ملزوم يكديگرند و همين امر موجب مي‌شود كه حكومت از ساير نهادهاي سياسي متمايز شود زيرا كشور در واقع پهنه فيزيكي يا قلمرويي است كه حكومت با اعمال قدرت، آن را به صورت عمودي سازماندهي مي‌كند. مردم بخش ديگر بعد جغرافيايي حكومت را تشكيل مي‌دهند در واقع بدون وجود مردم حكومت مفهومي ندارد. اگر چه تمامي كشورها بر روي نقشه سياسي جهان، حكومت‌هاي سرزميني اند، فقط تعدادي را ممكن است بتوان به عنوان حكومت ملي پذيرفت، زيرا تشكيل حكومت از سوي يك گروه هميشه بر اساس خواست و اراده ملت نيست و ممكن است از سوي سياست بين‌الملل، تحميلي باشد.
2.  بعد حقوقي:
 از بعد حقوقي، حكومت سرزميني، آفريده قانوني است كه در يك تاريخ مشخص متولد شده بر روي نقشه سياسي ظاهر مي‌شود و موجوديت آن كشور متضمن شناسايي رسمي آن به وسيله تعدادي از كشورهاي عضو سازمان ملل متحد است. امروزه حكومت‌ها بايد به طور متقابل موجوديت يكديگر را در نظام بين‌الملل به رسميت بشناسند. بهترين مثال وضع گروه طالبان در افغانستان بود كه با وجود تسخير بخش اعظم خاك اين كشور، در جامعه جهاني به عنوان يك حكومت به رسميت شناخته نشد. با تولد يك كشور تمامي افرادي كه درون مرزهاي ساختگي آن زندگي مي‌كنند، هويت آن حكومت را به دست آورده، شناسايي بين‌المللي مي‌يابند. نكته شايان ذكر اين است كه با تغيير مرزهاي سياسي بين‌المللي به هر دليل مشروط بر اين كه مورد تصويب دادگاه بين‌المللي دادگستري قرار گرفته باشد، افرادي كه در يك مكان مشخص به سر مي‌برند ممكن است يك شبه يك هويت حكومتي جديد دست يابند بدون آنكه محل مسكوني خود را تغيير داده باشند، براي مثال: در سال 1990 ميلادي قوم ميسكيتو ( miskito ) كه در منطقه مرزي ميان نيكاراگوئه و هندوراس زندگي مي‌كردند، شب هنگام به عنوان شهروندان نيكاراگوايي به بستر رفتند و صبح به عنوان شهروندان هندوراسي از خواب بيدار شدند زيرا دادگاه بين‌المللي دادگستري در همان شب حكم انتقال سرزمين آنان را از كشور نيكاراگوئه به هندوراس داده بود. هر حكومت در قلمرو خود حق حاكميت دارد منظور از حاكميت، بالاترين قدرت زورآوري است كه هيچ قدرت برتري را نمي‌شناسد. در واقع استقلال و آزاد بودن از نظارت مستقيم يك قدرت خارجي، ذاتي حكومت است؛ ولي در عمل به استثنا‌هاي بسياري بر مي‌خوريم. تعداد كشورهايي كه به دليل كوچك بودن وسعت يا موقعيت نامناسب كشورشان از اعمال حاكميت كامل بر جامعه شان عاجزند، اندك نيست. كشورهاي درونگان و محصور در خشكي از اين گونه اند. از نظر داخلي، حكومت در درون مرزهاي تثبيت شده خود حق استفاده انحصاري از ابزار زور را دارد.
3. بُعد سياسي: از بعد سياسي، حكومت با مفهوم جديد ارائه دهنده يك شكل خاص از سازمان دهي سياسي است. به عبارت ديگر با اصطلاح كشور، نظام سياسي مركز مدار به ذهن متبادر مي‌شود كه درون مرزهاي قانوني و بين‌المللي خود به سازمان دهي متمركز سرزمين و مردم مي‌پردازد. براي نيل به چنين هدفي، حكومت از اركان مهمي تشكيل مي‌شود كه مهم ترين آنها، نهاد مديريت يا قوه مجريه است كه عنوان دولت را دارد. دولت در واقع نماينده حكومت است كه به اداره روزمره كشور مي‌پردازد. نخست وزير و هيئت وزيران در كشورهاي مشروطه سلطنتي و رئيس جمهوري در كشورهاي جمهوري به عنوان دولت آن كشورها محسوب مي‌شوند. به اين ترتيب دولت‌ها ساز و كار‌هاي كوتاه مدت براي تحقق بخشيدن به هدف‌هاي بلند مدت حكومت هستند.
مو لفه‌هاي نقشه سياسي جهان: 
آشناترين نقشه براي همه ما نقشه اي است كه قلمرو سرزمينی حكومت‌ها را با رنگ‌هاي مختلف در سطح جهان نشان مي‌دهد. اين نقشه سياسي در واقع به نظام بين‌الملل يا بهتر بگوييم نظام بين دول عينيت مي‌بخشد. 
1-كشور‌هاي مستقل (حكومت‌هاي سرزميني): 
بهترين عنصر تشكيل دهنده نقسه سياسي جهان، كشور مستقل است كه در عين حال مهمترين بازيگر نظام بين‌الملل محسوب مي‌گردد. 
2-واحدهاي سياسي غير مستقل:
 امروزه طبق آمار سال 2001 ، تعداد صد و نود كشور از ميان صد و نود و يك كشور مستقل، كه عضو سازمان ملل متحد هستند بر روي نقشه سياسي جهان مشخص شده اند. 
مستعمره: 
در يك كشور مستعمره، حاكميت و اداره امور در دست حكومتي معروف به اسم كشور مادر است. استدلال ظاهري حكومت‌هاي استعمارگر براي اداره مستعمرات اين است كه چون مردم بومي هنوز براي امور سياسي و اقتصادي خويش آمادگي ندارند تا زماني كه شايستگي حكومت را پيدا نكرده اند بايد تحت كنترل باشند. در حالي كه حقيقت امر غير از اين است. 
تحت الحمايه: 
معمولا در كشورهايي كه تحت الحمايه خوانده مي‌شوند، امور داخلي به حاكمان محلي سپرده مي‌شود و حكومت مادر طبق مواد پيمان نامه تحت الحمايگي، امور مربوط به دفاع و سياست خارجي كشور تحت الحمايه را در دست دارد. براي اين منظور از سوي حكومت مادر يك نماينده به كشور تحت الحمايه اعزام ميشود تا بر امور نظارت كند. كشور‌هاي بحرين، قطر و امارات متصالح (امارات متحده عربي) تا پيش از 1971 م به صورت تحت الحمايه انگليس اداره می شدند. اگر چه به نظر مي‌رسد تحت الحمايگي به صورتي كه در قرون گذشته وجود داشته امروز از ميان رفته است اما ظهور مجدد آن را با شكلي جديد در دهه آخر قرن بيستم مشاهده مي‌كنيم. با انعقاد قراردادهاي بلند مدت نظامي كشور‌هاي كويت، عربستان سعودي، بحرين و امارات با آمریکا، در واقع آنها خود را تحت حمايت آن دولت قرار داده اند تا در موقع لزوم در مقابل تهاجم احتمالي از آن‌ها دفاع كند.
تحت سرپرستي: 
مناطق تحت سرپرستي از بقاياي نظام سرپرستي (قيموميت) جامعه ملل متفق سابق است. بر اساس اين نظام كه در سال 1920 همزمان با تأسيس جامعه ملل به وجود آمد، مستعمرات كشور‌هاي مغلوب در جنگ جهاني اول ميان برخي قدرت‌هاي متفق كه در جنگ پيروز شده بودند، تقسيم و جامعه ملل عهده دار حفظ برخي حقوق و آزادي‌هاي مدني مردم بومي شد. 
سرزمين‌هاي امانتي: 
پس از جنگ جهاني دوم با تأسيس سازمان ملل متحد در سال 1945 ، سرپرستي نواحي تحت قيموميت سابق به سازمان ملل داده شد و كشورهاي سرپرست به استثناي ژاپن و آفريقاي جنوبي، به صورت كشورهاي امانت دار در آمدند. آن دسته از كشورهاي تحت سرپرستی که استقلال خويش را به دست نياوردند، به سرزمين‌هاي امانتي معروف شدند. سرپرستي كشورهاي آفريقاي جنوب غربي كه از مستعمرات آلمان بود پس از جنگ جهاني اول با شكست آن دولت از طرف جامعه ملل متفق به اتحاديه آفريقاي جنوبي داده شد. پس از جنگ جهاني دوم، از هنگامي كه سازمان ملل جانشين جامعه ملل شد، كليه سرزمين‌هاي تحت سرپرستي يا مستقل، به سرزمين امانتي تبديل شدند فقط آفريقاي جنوب غربي نمونه اي استثنايي بود چون دولت اتحاديه آفريقاي جنوبي نه تنها از اعطاي استقلال به آن سرزمين يا تبديل آن سرزمين امانتي خودداري كرد بلكه با پیاده كردن نظام آپارتايد (تبعيض نژادي) و ساير قوانين خود در آن جا سعي در ادغام اين سرزمين با خاك خود داشت. مجمع الجزاير كارولين، ماريانا و مارشال واقع در اقيانوس آرام كه در گذشته تحت سرپرستي ژاپن بودند در سال 1948 به صورت سرزمين‌هاي امانتي به حكومت ايالات متحده آمريكا سپرده شدند. حكومت آمريكا به دليل اهميت راهبردي اين جزاير، تاسيسات نظامي در آن جزاير احداث كرده است. اين جزاير به جاي مجمع عمومي، تحت حاكميت شوراي امنيت قرار دارد. از ديگر قلمروهاي بين‌المللي كه مستقماً زير نظر سازمان ملل اداره مي‌شود مي‌توان مقر سازمان ملل را در نيويورك نام برد كه طبق قراردادي كه با ايالات متحده آمريكا دارد عمل مي‌كند.
حكومت مشترك: 
كشورهايي كه به وسيله دو  حكومت خارجي به طور مشترک اداره مي‌شوند، در اصطلاح كاندومينيوم (condominium) موسومند. امروز آندورا به طور رسمي كشوري مستقل و عضو سازمان ملل متحد است ولي چون تحت نظارت رئيس جمهور فرانسه و اسقف عرقل در اسپانياست، مي‌توان آنرا كاندومينيوم به شمار آورد. در منطقه واقع بين عمان برونگان و سرزمين اصلي عمان، سه منطقه بسيار كوچك وجود دارد كه اداره آن‌ها ميان فجيره و شارجه و عجمان و عمان مشترك است 
مناطق بي طرف: 
مناطق بي طرف به صورت‌هاي گوناگون ديده مي‌شود بي طرفي ممكن است فقط در عرصه نوعي سياست خارجي كه يك دولت به دلخواه و بنا بر مصالح خود در پيش مي‌گيرد وجود داشته باشد،(مانند سوئيس در سال 1815) يا ممكن است به وسيله يك دولت بر دولت ديگر تحميل شود (مانند اتريش در 1955 و ايران در جنگ‌هاي اول و دوم جهاني كه به ناچار بي طرفي را پذيرفتند). گاهي از اصطلاح بي طرفي معناي غير نظامي بودن يا استفاده مشترك دو دولت مجاور برداشت مي‌شود. اين مناطق اخير را مي‌توان در شمار قلمروهاي دو مليتي آورد. منطقه بي طرف ميان كويت و عربستان سعودي در سال 1922 به علت وجود ذخاير نفتي پديد آمد. منطقه بي طرفي از سال 1922 ميان عراق و عربستان سعودي به وجود آمد كه منطقه غير نظامي و با هدف استفاده غير مشترك قبيله‌هاي كوچ رو از آب و چراگاه آنجا موجوديت يافته بود. علت وجودي اين واحد‌هاي سياسي بسيار كوچك را بايد در نظام قبيله اي، وضعيت اقليمي و توپوگرافي منطقه و نيز نقش سياست استعماري دولت بريتانيا جستجو كرد.
شهرهاي آزاد،  بندر‌هاي آزاد و   مناطق آزاد: 
در برخي مواقع استثنايي نيمه نخست قرن بيستم شهر‌هاي خود مختار به وجود آمدند و نام شهر آزاد به خود گرفتند كه از آن جمله مي‌توان وضع بندر دانزيك ( گدانسك امروزي) را در فاصله بين دو جنگ جهاني نام برد. در فاصله بين سال‌هاي 1919 و 1924 بندر فيّوم (ریه كاي امروزي) نيز به صورت بندر آزاد اداره مي‌شد و چون بيشتر جمعيت اين شهر بريتانيايي بودند اين بندر در سال 1924 به ايتاليا سپرده شد اما دوباره در سال 1945 به يوگوسلاوي سابق سپرده شد. واژه بندر آزاد از نظر بازرگاني به بندري گفته مي‌شود كه بتوان كالاهايي را به آن وارد و انبار كرد و يا به كالاهاي ديگري تبديل و در موقعيتي ويژه بار ديگر صادر كرد، بدون آنكه عوارضي به آن  تعلق گيرد. 
بررسي تحولات ژئوپوليتيكي جهان: 
نقشه سياسي جهان از سال 1648 م زماني که طبق معاهده وست فاليا حق حاكميت حكومت‌ها در قلمرو سرزمين آنها به وسيله قدرت‌هاي بزرگ اروپايي به رسميت شناخته شد، شکل گرفت. فرايندهايي كه در موجوديت نقشه سياسي جهان و تغييرات آن نقش داشته اند بررسي مي‌شود: 
1. اكتشافات جغرافيايي 
2.جنگ‌ها و تغييرات عمده ژئوپوليتيكي: جنگ‌ها هميشه موجب گسترش ارضي قدرت‌هاي پيروز و كاهش ارضي شكست خوردگان بوده است. 
3. تجزيه امپراتوريها: مانند از هم پاشيدن امپراتوري‌هاي مستعمراتي بريتانيا و فرانسه و فروپاشي شوروي و تجزيه يوگوسلاوي. 
4.فرايند‌هاي جداسازي و جدايي طلبي: جداسازي، فرايندي تحميلي است كه از سوي قدرت‌هاي پيروز و سياست بين‌الملل صورت مي‌گيرد همچنين موجب پيدايش مرزهاي تحميلي مي‌شود مانند تقسيم آلمان، كره، ويتنام؛ در صورتي كه جدايي طلبي، اساس ناسيوناليستي و قوم گرايي و همچنين محصول خواست گروهي از مردم است كه براي ايجاد حكومتي ملي تلاش مي‌كند مانند ايرلند، بنگلادش و اكنون وحدت مجدد دو آلمان، دو ويتنام و دو يمن نتیجه عملكرد فرايند وحدت طلبي مردمي است كه بر اثر خواست بيگانگان از هم جدا شده بودند. گاهي دو فرايند جدايي طلبي و وحدت خواهي به صورت متناوب در طي زمان عملكردي جالب توجه داشته و موجب تغيير مرزهاي سياسي شده است مانند اريتره و كشورهاي بالتيك. 
1. سال 1648 م معاهده وست فاليا: این معاهده در پايان جنگ‌هاي سی ساله مذهبي ميان قدرت‌هاي اروپايي يعني فرانسه، انگليس، اسپانيا، آلمان، اتريش و هلند به امضا رسيد و از ديدگاه جغرافياي سياسي از دو جهت حائز اهميت است: اول آنكه با به رسميت شناختن حكومت سرزميني براي اولين بار سرزمين اساس نظام سلسله مراتبي قدرت را در اروپا تشكيل داد و مردم تابعيت خود را از شخص امپراتور به حكومت سرزميني منتقل كردند و به همين دليل اين معاهده معمولاً به عنوان اولين حقوق بين‌الملل جديد معرفي مي‌شود. در اين معاهده حق حاكميت حكومت‌ها در محدوده سرزمينی شان رسميت يافت و دخالت در امور ساير كشورها به عنوان تخلف از حقوق بين‌الملل شناخته شد. 
2.سال 1815 م و كنگره وين: دومين تغيير عمده در نقشه سياسي اروپا و ساير قاره‌ها در سال 1815 در كنگره وين كه در پايان جنگ‌هاي ناپلئون و در نتيجه سقوط وي تشكيل شده بود، به وجود آمد. در نقشه سياسي كه بعد از تقسيمات گرفته شده در كنگره وين به وجود آمد، امپراطوری های چند ملیتی گسترش یافته و در دهه‌هاي آخر قرن نوزدهم، نقشه سياسي جهان باز دستخوش تغييراتي شد اين تغييرات در اروپا و آمريكا عمدتا محصول نهضت‌هاي ملي گرايانه مردمي بود كه تحت تاثير انتشار پيام انقلاب فرانسه (آزادي، برابري، برادري) در ايجاد خود مختاري ملي تلاش مي‌كردند. اين مردم تحت رهبري مردمان سخت كوش و آزادي خواه موفق شدند به استقلال برسند. 
3. سال 1918 م و معاهده صلح ورساي: در آستانه جنگ جهاني اول (1914) تنها دو كشور مستقل حبشه و ليبريه زينت بخش نقشه قاره آفريقا بودند و بقيه اراضي ميان كشورهاي قدرتمند اروپا يعني بريتانيا، فرانسه، آلمان، ايتاليا، پرتغال، اسپانيا و بلژيك تقسيم شده بودند. بعد از جنگ جهاني اول، متفقين پيروز در جنگ سعي كردند همان روش جنگ‌هاي سابق را ادامه دهند و سرزمين‌هاي جديدي از دست شكست خوردگان در جنگ بيرون آورند در نتيجه به اين توافق دست يافتند كه امپراتوري اتريش ـ هنگري بايد به دو كشور تقسيم شود و نيز امپراتورهاي آلمان و عثماني تجزيه شوند. با توجه به اين كه تقسيم اين دو امپراتوري آسان نبود، توافق كردند با ايجاد يك سيستم جديد نظارت بين‌المللي، در مستعمرات آلمان و عثماني به عنوان قدرت‌هاي اداره كننده اين مستعمرات و نه حاكم، عمل كنند. نقش متفقين در واقع تقسيم مستعمرات ميان دولت‌هاي پيروز، تعريف و تعيين مرزها و مدت سرپرستي بر آنان بود، به ويژه كمسيون دايمي سرپرستي که بر كل سيستم نظارت عاليه داشت. سیستم سرپرستی جامعه ملل متحد دارای سه ویژگی مهم بود:
الف-  بسته به ميزان پيشرفت و توسعه مناطق به سه درجه A  و B و C  تقسيم مي‌شود. در ميان مناطق تحت سرپرستي درجه يك (A) عراق و فلسطين به بريتانيا و سوريه به فرانسه داده شد. اكثر مستعمرات آلمان در آفريقا در شمار مناطق تحت سرپرستي درجه دوم (B) بودند و در اين موارد دولت سرپرست، مسئوليت رفاه مردم و اداره امور را هم به عهده داشت. توگولند و كامرون ميان بريتانيا و فرانسه تقسيم شدند. تانگانيكا به بريتانيا و روآندا اوروندي به بلژيك داده شدند. سرزمين‌هاي تحت سرپرستي درجه سه (C)  به مناطقي اطلاق مي‌شد كه تحت قوانين سرپرستي به صورت بخش‌هاي ادغام شده در حكومت‌هاي سرپرست اداره مي‌شدند و اين عمل ظاهراً به نفع جمعيت بومي تلقي مي‌شد. 
ب ـ وظايف قدرت ‌هاي مستعمراتي نظير تضمين آزادي، وجدان و مذهب مردم بومي، ممنوعيت سوء استفاده از مردم بومي براي قاچاق كالا، اسلحه و مواد مخدر و سرانجام ممنوعيت استفاده از اين سرزمين‌ها براي هدف های نظامي حكومت‌هاي سرپرست و آموزش نظامي بوميان مگر به منظور اجراي هدف‌هاي انتظامي داخلي. در واقع عنوان کردن این وظایف براي حكومت‌هاي سرپرست و كوشش آن‌ها براي آماده كردن مردم بومي براي استقلال نهايي، پديده سرپرستي را از نظام تحت الحمايگي جدا و متمايز مي‌كرد. 
ج ـ ناسيوناليسم كه ابتدا با اعلاميه 14 ماده اي ويلسون در معاهده صلح ورساي مطرح شده بود در بسياري از مستعمرات در حال رشد بود كه سرانجام به تشكيل حكومت‌هاي ملي چندي انجاميد ولي جنگ جهاني دوم در از بين بردن استعمار نقش مهمي به عهده داشت 
4- سال 1945 و منشور سازمان ملل متحد: اين سازمان در منشور خود به ويژه در نقطه يك به " اعطاي حقوق مساوي و خود مختاري به ملت‌ها " متعهد شد. در منشور، همچنين پديده جديدي به نام سرزمين‌هاي امانتي جانشين نظام تحت سرپرستي سابق جامعه ملل متفق شد.
5- وقايع سال 1991 ـ 1992، فروپاشي شوروي و تحولات اروپاي شرقي: سال 1991 ـ 1992 به دليل تحولات مهم ژئوپولوتيك آن از دوره‌هاي مهم تغيير نقشه سياسي جهان به شمار مي‌رود. در اين سال فروپاشي شوروي و به استقلال رسيدن كليه جمهوري‌هاي پانزده گانه آن، تجزيه دولت فدرال يوگوسلاوي به پنج جمهوري مستقل، تجزيه چكسلواكي به دو كشور چك و اسلواك، كامل شدن وحدت آلمان و كامل شدن وحدت دو يمن را شاهد بوديم. اين تغييرات بر خلاف گذشته محصول جنگ‌هاي جهاني و يا منطقه اي نبوده بلكه ابتدا بحران اقتصادي ـ اجتماعي نقش اساسي در فروپاشي شوروي ايفا كرد، سپس نيروهاي ناسيوناليستي و تضاد‌هاي قومي كه سال‌ها بر اثر سركوب و فشار حكومت‌ها در زير خاكستر پنهان بودند، از موقعيت بدست آمده استفاده كرده و به حركت در آمدند.
6-تحولات ژئوپوليتيكي جهان از سال 1993 ـ 19 ژانويه 2001 : طي هشت سال گذشته مهمترين تحول نقشه سياسي جهان حضور سه كشور مستقل به جمع كشورهاي جهان بوده است. اين كشورها عبارتند از جمهوري پالائو، جمهوري جزاير مارشال و كشور فدراتيو ميكرونزي. اين سه منطقه قبلا جزء سرزمين‌هاي امانتي تحت نظارت ايالت متحده آمريكا بودند و امروزه همگي عضو سازمان ملل متحدند از تحولات مهم در سال‌هاي آخر دهه 1990، آزاد شدن هنگ كنگ از استعمار بريتانيا و ماكائو از استعمار پرتغال است. 
ريشه‌هاي نظام حكومت سرزميني:
 چشم انداز جغرافياي سياسي جهان معاصر، جديدترين الگوي پيوسته در تغيير ترتيبات فضايي ـ سياسي است كه بيش از پنج هزار سال در جريان بوده است. حكومت سرزميني به عنوان مهم ترين واحد سياسي سازمان يافته و تشكيل دهنده نقشه سياسي جهان، پديده اي نسبتا جديد است كه سابقه آن به سه قرن پيش (صلح وستفاليا 1648 م) باز مي‌گردد. تا اوايل قرن بيستم حكومت آشانتي در آفريقاي غربي هنوز تحت تاثير غرب و تحولات آن قرار نگرفته بود. در دهه اول وجود زمينه مساعد جغرافيايي يعني خاك حاصل خيز، آب فراوان، موقعيت دفاعي مناسب و اقليم مساعد، بي ترديد در پيدايش تمدن‌هاي اوليه و نيز ظهور بعضي دولت‌هاي باستاني موثر بوده است.
 
نقش طايفه و قبيله و سازمان دهي سياسي فضا: 
انسان‌هايي متوجه شده بودند كه شيوه زندگي و شرايط محيطي عوامل تعيين كننده تعداد افرادي است كه مي‌توانند با يكديگر روابط نزديك برقرار كنند. در آفريقاي جنوبي طايفه بوشمن دقيقا با اين دو محدوديت روبروست. اين طايفه كه به منطقه خشك و بي حاصل رانده شده است هنوز هم از راه شكار ارتزاق مي‌كند و اين كار را به صورت گروه‌هاي 60 نفري ـ كه طايفه خوانده مي‌شود ـ انجام مي‌دهد و اين مردمان با توجه به طايفه‌هاي خود به مرز و بوم خودشان آگاهي  و وابستگي شديدي دارند چنين ويژگي‌هايي را مي‌توان در بوميان استراليايي نيز يافت. اما با اين حال قبايل به دلايل گوناگون نسبت به طايفه‌ها در ايجاد سازمان‌هاي سياسي فضايي موفق ترند. دلايلي نظير :
1. وجود يك رئيس قدرتمند در قبيله و صادر كردن دستورات قانوني توسط وي ؛
2. حدود قلمرو قبيله مشخص تر است ؛
3. افراد قبيله از رئيس قبيله تبعيت مي‌كنند ؛
4. قبيله در اطراف يك مكان مركزي موجوديت مي‌يابد كه در شكل گيري شهرها و مراكز پر رونق و موفق نقش موثری دارند. 
نقش مكان‌هاي مركزي: 
تعدادي از مكان‌هاي مركزي به دليل داشتن مزاياي ويژه به تدريج به صورت مراكز شهري واقعي در آمده اند و اهميتی فراتر از محدوده قلمرو قبيله اي پيدا كرده به صورت كانون تجاري ميان منطقه اي درآمده اند. چنین وضعي درباره شهرهايي كه در "كمربند ساوانا" ي آفريقاي غربي واقع شده اند پيش آمد. جغرافيدانان تاريخي از وجود دولت‌هاي واقعي با سنت‌هاي آفريقايي در سال‌هاي بين 300 ـ 1600 م نام مي‌برند. اين دولت‌ها از نظر سياسي زير نفوذ دره نيل و از نظر مذهبي زير نفوذ شهر مكه قرار داشتند اما ويژگي‌هاي مردم آن‌ها، آميزه اي از قبيله‌هاي افريقايي بود. شهر‌هاي ايران در دوران باستان، مركز تمدنهاي اوليه كره زمين، به دليل نقش مركزي که داشتند، به صورت شهرهاي مشهور جهان درامدند. 
حكومت‌هاي باستاني
1. خاورميانه: 
مردم هلال خضيب نه تنها كاشت گياهان و دانه‌ها را آموخته بودند بلكه در پنج  هزار سال پيش از ميلاد در دهات كوچك پايين كوهي، نتايج كاربرد برخي روش‌هاي جديد كشت براي افزايش محصول را به نمايش مي‌گذاشتند. 
حكومت‌هاي ايران باستان : 4500 سال پيش از ميلاد در شرق بين النهرين تمدني به نام عيلام رواج داشت كه در اطراف شهر شوش به وجود آمده بود اين مردم كاشت زمين و رام كردن جانوران را آموخته بودند. در شمال كشور شوش، قوم ماد كه پس از بر انداختن دولت آشور به قدرت رسيده بود حكومت ماد را تشكيل داد. هسته سياسي اين قوم در شهر اكباتان قرار داشت. گرچه حكومت ماد به دست حكومت پارس سرنگون شد، راه را براي شكوفايي فرهنگ و تمدن پارس هموار ساخت. پارس‌ها زبان آريايي و الفباي 36 حرفي خود را از ماد‌ها آموختند و به جاي لوح گلي از كاغذ پوستي و قلم براي نوشتن استفاده كردند. حتي گفته شده است كه كيش زرتشتي ايشان  اعتقاد به اهورا مزدا و اهريمن و نظام پدر سالاري نيز ريشه در فرهنگ و تمدن ماد دارد. قوم پارس پس از بر اندازي قوم ماد، حكومت شاهنشاهي پارس را به وجود آورد كه در زمان داريوش به حد اكثر گستردگي خود رسيد. به گفته تاريخ نگاران، حكومت شاهنشاهي و امپراتوري هخامنشي، بزرگترين سازمان سياسي پيش از روم قديم و يكي از خوش اداره ترين دولت‌هاي تاريخي به شمار ميرفت. از شاهكار‌هاي پارسي‌ها، ابتكار‌هايي بود كه در زمينه حمل و نقل داشتند  به گفته ويل دورانت، تخت جمشيد (پايتخت با شكوه دولت هخامنشي) كه امروزه تنها ويرانه‌هاي آن بر جا مانده است تقريبا از همه كليساهاي اروپا بزرگتر بود و مي‌توان گفت كه زيباترين بناي ساخته دست بشر. 
مصرباستان : با اينكه احتمالا در زمان‌هاي بسيار دور بين النهرين پيشرفته تر از مصر و منطقه سند بود، مصر باستان از نظر جغرافيايي ـ سياسي تا ثيرات ژرف تري بر جهان گذاشت. فلسفه سياسي مصر و فعاليت‌هاي فراعنه آن به كشور‌هاي پادشاهي ساواناي آفريقاي غربي و بسياري از حكومت‌هاي قبيله اي آفريقاي سياه را ه يافت. برجسته ترين ويژگي مصر باستان صرف نظر از موقعيت محوري و دفاعي مناسب و ظرفيت توليدي بالا، طول عمر  امپراتوري بود. غالب مورخان، دوره واقعي امپراتوري مصر را بين سال‌هاي 2650 تا 1100 ق. م شناسايي كرده اند با وجود اين، ريشه‌هاي تمدن از جمله ريشه‌هاي نظام حكومت را بايد در مصر و بين النهرين جستجو كرد. ظرفيت بالاي توليد در بين النهرين و مصر، باعث به وجود آمدن طبقه ثروتمند و مرفه شهري شد كه فرصت پرداختن به تفريح هنر و فلسفه را داشت. 
2.آسياي خاوري : 
نوآوري‌هاي خاورميانه شايد در دو هزار سال پيش از ميلاد و يا حتي پيش از آن به چين راه يافت. با اين حال منابع تمدن چين كهن به درستي مشخص نيست، چون قدمت مداركي كه بر تمدن چين دلالت دارد به 5000 سال مي‌رسد اما اين مدارك از دو هزار سال پيش از ميلاد پيوسته و قابل اعتماد بوده، بر منحصر به فرد بودن فرهنگ چيني دلالت دارد. در زمين‌هاي پست رودهاي هوانگ – وي در شمال چين، پادشاهي‌هايي پديد آمد كه كهنترين آنها – كه اطلاعات كافي از آن در دست است- سلسله شنگ (ين) است. اين پادشاهي با گسترش در اطراف  شهر كهن آنیانگ موجوديت يافت و چين را به صورت يك حكومت واقعي يكپارچه در آورد. 
3.آفريقاي غربي : 
منطقه ساواناي آفريقاي غربي ميان صحرا در شمال و جنگل‌هاي استوايي در جنوب واقع شده است. روابط بازرگاني ميان مردم محروم و مردم مناطق جنگلي و وجود معادن طلا و نمك در منطقه ساوانا موقعيت مناسبي براي مردم اين منطقه به وجود آورده بود، به طوري كه آنها از طريق دره نيل با انديشه‌هاي سياسي آشنا شده، اطلاعاتي در زمينه اهميت آهن و نقش آن در ايجاد قدرت و كاربرد نيروي انتظامي براي اخذ ماليات و بر قراري نظم به دست آورد ند. به اين ترتيب شهرهاي آفريقاي غربي به صورت مراكز بزرگ داد و ستد در آمدند و حوزه نفوذ گسترده اي پديد آوردند بنابراين نوعي دولت ـ شهر موجوديت يافت. دولت غنا كه شامل بخش‌هايي از دو كشور مالي و موريتاني امروزي بوده است يكي از كهن ترين حكومت‌هاي قدرتمند و با ثبات آفريقاي غربي به شمار مي‌رود.
4.آمريكاي جنوبي و مركزي : 
در پايان قرن پانزدهم ميلادي بخش‌هاي مختلف قلمرو سرخپوستان امريكا در مراحل مختلف سازماندهي سياسي جغرافيايي بودند. در بخش جنوبي آمريكاي جنوبي مردمي مي‌زيستند كه معيشت آنها از راه شكار تامين مي‌شد. اگر چه حكومتي سازمان يافته تشكيل نشد با اين حال واحد‌هاي سياسي قبيله اي در اين منطقه را بايد نشان دهنده پيشرفت عمده در جهت ايجاد حكومت دانست. 
الف) حكومت آزتك‌ها و امپراتوري اينكا : اوج تكامل سياسي بومي در قاره امريكا را بايد در آمريكاي مركزي و كوه‌هاي مركزي آند يافت اين تكامل سياسي هم زمان با توسعه كشاورزي سازمان يافته روي داد. جامعه ی مایان مذهبي بود و روحانيون آنرا اداره مي‌كردند در حالي كه در جوامع تولتك و آزتك نظامي بودند و ساختاري به مراتب پيچيده تر داشتند. در آمريكاي مركزي، حكومت آزتك يكي از پيشرفته ترين حكومت‌هاي پيش از پيدايش اروپاي جديد بود. در واقع حكومت آزتك را تعداد محدودي سرخپوست كه با فن آوري تولتك، آشنايي داشتند به وجود آوردند. تنوچ تيتلان، پايتخت آزتك نيز بعدها مقر حكومت اسپانياي جديد و سرانجام كانون حكومت امروزي مكزيك شد. كوه‌هاي آند مركزي در آمريكا از اين جهت كه در بر گيرنده ي تشكيلات وسيع بوميان سرخپوست بود، شهرت خاصي دارد در واقع اين امپراتوري جانشين تمدن‌هاي قديمي تري شد كه در اطراف درياچه تي تي كاكا به وجود آمده بود. امپراتوري اينكا به دليل داشتن انسجام و ثبات بيشتر، خشونت كمتر و ديدگاهي انساني تر از آزتك‌ها، تنها امپراتوري واقعي بود كه در آمريكا پديد آمد. هسته اصلي اين امپراتوري را شهر كوزكو و حومه آن تشكيل مي‌داد. از چند نظر و بسياري جهات ديگر امپراتوري اينكا به امپراتوري‌هاي ايران و روم شباهت داشت. 
حكومت‌هاي اروپايي:
 توالي رويدادهايي كه منجر به ظهور نظام حكومت در اروپا شد، قبل از ميلاد مسيح آغاز شده بود. نياز فزاينده جوامع پيشرفته دره نيل و سرزمين‌هاي پست بين النهرين به مواد خام، عامل عمده انتقال انگيزه‌هاي اوليه از خاورميانه به جنوب شرقي اروپا شد.
 1- يونان باستان: طي اولين هزاره قبل از ميلاد، يوناني‌ها از جهات مختلف شالوده تمدن اروپايي را پي ريزي كردند. تمدن يوناني هر چند پيوسته نبود، گسترش يافت. اين وضعيت در پيدايش دولت ـ شهرها موثر افتاد. به بيان ديگر ارتباط ميان شهركها به دليل راحت تر بودن راه آبي بيشتر از طريق دريا صورت مي‌گرفت. از طرف ديگر اصالت فرد و استقلال، دو ويژگي مهم يونانيان قديم بود. آنها در انزواي نسبي خود، در زمينه سياست و حكومت، دست به تجربياتي سازنده زدند. در عصر يونان باستان، فلسفه سياسي و اداره امور عمومي به صورت علم درآمد. افلاطون و ارسطو از معروف ترين فيلسوفان اين عصر به شمار مي‌روند. 
2- امپراتوري روم: آنچه باعث سقوط يوناني‌ها شد، در موفقيت رومي‌ها موثر افتاد. امپراتوري روم از يك ملت پراكنده كه در دولت ـ شهرها به سر مي‌برند تشكيل نشده بود بلكه از ملتي واحد با سرزميني پيوسته و ممتد به وجود آمده بود. شهر رم هسته سياسي اين امپراتوري را تشكيل مي‌داد. حدود 400 سال ق. م (در زمان اوج جلال و شكوه يونان)، ايتاليا سرزميني متشكل از پديده‌ها و ملت‌هاي گوناگون بود. روم پس از برقراري وحدت در شبه جزيره به صورت نيرويي عمده در سراسر منطقه مديترانه درآمد. با اين همه، فرهنگ يوناني، يك تاثير عمده در تمدن رومي‌ها گذاشت و هويت يوناني با وجود تهاجم شديد رومي‌ها حفظ شد. امپراتوري روم اولين امپراتوري به مفهوم امروزي است. اين امپراتوري داراي مستعمرات بود و گروه‌هاي نژادي گوناگون را زير چتر خود داشت. اگرچه امپراتوري روم از نظر نظام حكومتي كاملا متمركز بود، ساختار سياسي آن، برخي عناصر فدراليسم را نيز دربرداشت يعني تا حدودي به مناطق غرب رود راين و شرق دانوب سفلي، خودمختاري اعطا شده بود. 
3- اروپا ي فئودال: اروپا در فاصله نيمه قرن هشتم تا اواخر قرن دوازدهم تحت تسلط نهاد‌هاي فئودالي قرار داشت، موسسات قضايي رومي و نهاد‌هاي ديگري كه از حقوق افراد حفاظت مي‌كردند، ضعيف شدند. پادشاهان جديد از طريق حقوق خصوصي، قدرت شخصي، نفوذ، ثروت و تابعيت كنت ها، بارون ها، دوك‌ها و ساير نمايندگان فرمانروايي ميكردند به اين ترتيب به طور كلي د و....


کلمات کلیدی مرتبط:
جزوه جغرافیای سیاسی , جزوات خلاصه ,منابع آمادگی ,رشته جغرافیا ,مبانی جغرافیای سیاسی ,معرفي، ماهيت و قلمرو جغرافياي سياسي: ,كمك جغرافيدانان ,سياسي به علوم اجتماعي، علوم سياسي ,روابط بين‌الملل ,
مقالات مرتبط در این دسته




:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 27 آبان 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: